هواداران مهندس سید محمد بیاتیان

***(کـاری کـنیم بمـانـد نـه کـاری کـنیم بـمانیم)***

هواداران مهندس سید محمد بیاتیان

***(کـاری کـنیم بمـانـد نـه کـاری کـنیم بـمانیم)***

در سوگ فاطمیه

السلام علیک یا فاطمة الزهراء

السلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الأولین و الآخرین

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة




بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد

شمع می میرد و او بار دگر می سوزد

یک نفر مثل درختان سپیدار بلند

در خیالش همه شب بین دو در می سوزد . . .


نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی


بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.
وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت(ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!

دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا  نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.

بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.

اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.

بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.

اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.

دریاى بى کرانه عواطف و احساسات پاک علی به موج آمد و باران اشک از دیدگان فرو بارید؛ همان گونه که دست فاطمه در دستش بود، سر او را به سینه چسبانید تا شاید قلب طوفان زده اش آرامش یابد و اقیانوس متلاطم وجودش به سکون و آرامش گراید؛ و هر ساعتى گریستند.

لحظات عجیبى بود. فرشتگان به گریه افتادند و زمین و زمان رنگ غم گرفت .

آن گاه امیرمؤمنان فرمود: گرامى همسرم ! فاطمه جان ! مام پرفضیلت فرزندانم ، دخت پرشکوه پیامبر، با تو هستم !

با تو، جلوه نور، فروغ ابدیت ، دخت بهشت !

با تو، امانت گرانبهاى خدا و پیامبر، آرى با تو!

به خداى سوگند، تو بالاتر و داناتر از آن هستى که جز آن گونه که خود گفتى عمل کرده باشى .

معاذ الله ، انت اعلم بالله و ابر و اتقى و اکرم و اشد خوفها من الله ان اوبخک بمخالفتى

فاطمه جان ! دورى تو براى من سخت است و فراقت گران .

دوریت سوگ پیامبر را برایم تجدید مى کند،

محبوب دل پیامبر!

در مورد وصیت هایت مطمئن باش که على مرد وفاست ؛ همه را به جان مى خرم ، گرچه دشوار باشد و على تنها. واختار امرک على امرى ...

و آن گاه واپسین لحظات

و سرانجام ، آن لحظات آخرین از راه رسید، پرده هاى جهان مادى به کنار رفت ، و دروازه سراى جاودانه گشوده شد.

فرشتگان بال در بال در فرودگاه وحى و رسالت فرود آمدند و درهاى آسمان ها تا عرش خدا گشوده شد. بوى عطرآگین بهشت در فضا پیچید و به مشام جان رسید و باغ ها، بوستان ها و چشمه سارهاى آن در برابر بانوى سرفراز دو گیتى جلوه گر شد.

حوریان بهشت صف به صف براى استقبال و خوش آمدگویى ایستادند.

فرشته وحى فرود آمد،

روح تابناک محمد (صلى الله علیه و آله ) تجلى کرد، و آنگاه فرشته مرگ با ادب و تواضع بر درگاه خانه على (علیه السلام) و رویاروى فاطمه (علیها السلام) ایستاد تا روح بلند و ملکوتى او را دریافت و به همراه دیگر فرشتگان به بهشت پرطراوت و پرشکوه خدا برد؛ از همان جایى که آمده بود.

او که دیدگان حق بین و نافذ خویش را که بر روى این جهان بسته و بر جهان حقیقت گشوده بود، باز کرد و نگاهى پرمعناتر از همیشه به اطراف بسترش ‍ افکند و گفت : على جان ! آنچه را من دیدم شما نیز مى بینید؟ اینها ساکنان عالم بالا هستند و این فرشته وحى و او هم پدرم پیامبر است که به من اشاره مى کند و مى فرماید: یا بینة اقدمى فما امامک خیر لک

" دخت فرزانه ام بیا! بیا آنچه براى تو مهیا و آماده است برایت بهتر است ."

و آن گاه فرمود: السلام على جبرئیل ، السلام على رسول الله ، اللهم مع رسولک ، اللهم فى رضوانک وجوارک ...

((سلام بر فرشته امین وحى !

سلام بر پیامبر خدا!

سلام بر همه فرشتگان و حوریان !

بار خدایا! مرا قرین و همراه پیامبرت قرار ده

خداوندا! مرا در رضوان و همسایگى لطف و مهرت جاى ده !

خدایا! به سوى تو روانم نه چیز دیگر.

شیداى توام نه در هواى دیگر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد